میخواهم ثابت كنم كه او فقط بلد است به ما دستور بدهد ،
و هیچ كاری برای خلاص كردن ما از زیر بارمشقات نمیكند.
دیگری گفت : موافقم . اما من برای ثابت كردن ایمانم می آیم .
وقتی به قله رسیدند ، شب شده بود .
درتاریكی صدایی شنیدند : سنگ های اطرافتان را بار اسبانتان كنید و آن ها را پایین ببرید .
شهسوار اولیگفت : میبینی ؟
بعد از چنین صعودی ، از ما میخواهد كه بار سنگین تری را حمل كنیم .
محال است كه اطاعت كنم .
دیگری به دستور عمل كرد .
وقتی به دامنه كوه رسیدند ، هنگام طلوع بود
و انوار خورشید ، سنگ هایی را كه شهسوار مومن با خود آورده بود ، روشن كرد.
آن ها خالص ترین الماس ها بودند.
مرشد میگوید :
تصمیمات خدا مرموزند ، اما همواره به نفع ما هستند ...
ﻫﻤ@ﺸﻪ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺬﺍﺭ ﺑﺎﺷ@ﻢ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﻨﮕﯽ ﺑʋ ﺳʋﻣﺎﻥ ﺑ@ﻔﺘﺪ...
من سه بار به در خانه تو آمدم، اما تو مرا به خانه ات راه ندادی ...
کلام محبّت آمیز او به روح و جانم امید بخشید
دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری زندگی همین است
آخه تو نميدوني اين آهو با دل من چه كرد !
39647 بازدید
6 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
10 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian